Skip to content

Commit

Permalink
first revision based on enayats feed back is done
Browse files Browse the repository at this point in the history
  • Loading branch information
yazdan committed Jun 20, 2015
1 parent a5aa288 commit 84722f3
Show file tree
Hide file tree
Showing 24 changed files with 226 additions and 200 deletions.
21 changes: 21 additions & 0 deletions about_author.md
Original file line number Diff line number Diff line change
@@ -0,0 +1,21 @@
---
draft: false
title: "درباره نویسنده"
date: 2015-02-07
next: /acknowledge
prev: /pretotyping_manifesto
menu:
main:
weight: 70
---

# آیا این کتاب یک چیز درست است؟
در دو سال گذشته، من ده‌ها ارائه و کلاس در مورد پیش‌نمونه‌سازی برای هزاران نفر انجام داده‌ام. من از پیش‌نمونه‌سازی در کارم استفاده کردم و شروع کردم به کمک کردن به دیگر افراد و سازمان‌ها برای پیش‌نمونه‌سازی ایده‌هایشان.

باخورد به شدت مثبت به پیش‌نمونه‌سازی من را متعجب کرد. مردم این ایده را دوست داشتند، آنها می‌دانستند که چگونه و چرا این روش کاراست، آنا می‌خواست در این مورد بیشتر بدانند و با توجه به چیزهایی که افراد زیادی به من گفته‌اند، این روش به شدت روش فکر آنها در مورد دنبال کردن و سرمایه‌گذاری روی ایده‌ها و اختراعات را تغییر داده‌است. من شواهد قوی در دست دارم که باتوجه به ارائه‌ها و توضیحات افراد(معمولا مثال‌های بسیاری در این مورد وجود دارد) که پیش‌نمونه‌سازی یک **چیز** _درست_ است.

افراد بسیاری شیفته مفهوم پیش‌نمونه‌سازی شده‌اند و می‌خواند که در مورد آن بیشتر یاد بگیرند و از من خواسته‌اند کتابی در این مورد بنویسم. نوشتن یک کتاب اما(حداقل برای من) کار ساده‌ای نیست و نیازمند میزان قابل توجهی زمان و انرژی و تمرکز است. علاوه بر این‌ها بیشتر کتاب‌های چاپ شده در بازار شکست می‌خورند (آنها **چیز**ها _غلط_ بودند). به همین دلیل بود که من ایده‌ی نوشتن این کتاب را نیز به عنوان یک **چیز** در نظر گرفته و آنرا پیش‌نمونه‌سازی کردم.

بجای سرمایه‌گذاری ماه‌ها زمان برای نوشتن، ویرایش، تکمیل و پیرایش صدها صفحه(و از بین بردن درختانی زیادی برای کتابی که ممکن است افراد کمی آنرا بخوانند)، من چند روز را برای ساختن نسخه نوشته‌شده‌ی ارائه‌هایم در مورد پیش‌نمون‌سازی صرف کردم. نتیجه این کتاب کوچک است که شما آنرا می‌خوانید.

امیدوارم که ایده‌ی اصلی، پیغام و رویکرد پیش‌نمونه‌سازی توان درخشیدن از بین این صفحات کم، نوشته ناقص، ساختار ضعیف و بدون ویرایش حرفه‌ای را داشته باشد. اگر این کتابی در مورد پیش‌نمونه‌سازی (یا حداقل نسخه‌ای که توسط من نوشته می‌شود) یک **چیز** _درست_ باشد، همین کتاب خام بایستی به سطحی از موفقیت دست پیدا کند. قطعا من از دیدن موفقیت آن خوشحال خواهم شود ولی میدانم که شانس برخلاف **چیز**هاست.
2 changes: 1 addition & 1 deletion compile.sh
Original file line number Diff line number Diff line change
@@ -1,7 +1,7 @@
#/usr/bin/sh
for i in *.md
do
pandoc -f markdown+pipe_tables+simple_tables+table_captions --latex-engine=xelatex -R -i "$i" -o "./latex/${i%%.*}.tex"
pandoc -f markdown+pipe_tables+simple_tables+table_captions --latex-engine=xelatex -R -i "$i" -o "./latex/${i%%.*}.tex" --filter ../pandoc-xepersian/pandoc-xepersian.py
FULL_PATH=$(readlink -f $i)
ln -s "$FULL_PATH" "./booksite/content/"
done
Expand Down
8 changes: 4 additions & 4 deletions introduction.md
Original file line number Diff line number Diff line change
Expand Up @@ -21,15 +21,15 @@ weight: 20

بعضی از افراد و برخی از شرکت‌ها ممکن است از دیگران توان بهتری در پیش‌بینی موفقیت داشته باشند، اما بهترین سرمایه‌گذاران ریسک پذیر، سرمایه گذاران و کارآفرینان بطور مرتب سرمایه بیش از حدی روی _ایده‌های غلط_ گذاشته و مرتبا بصورت فعالی روی _ایده درست_ سرمایه گذاری نمی‌کنند.

اگه همه ما _ایده‌ای_ برای یک محصول جدید(یا سرویس، یا کتاب و موارد مشابه) داریم، بهرتین کاری که می‌توانیم انجام دهیم جمع آوری _نظرات_ در مورد کاربردی بودن و پتانسیل بازار آن ایده است. ایده‌ها فازی و انتزاعی هستند. نظرات ذهنی بوده و حتی بیشتر از ایده‌ها انتزاعی هستند. وقتی شما این دو را با هم ترکیب می‌کنید یک مجموعه بزرگ فازی از انتزاعات و نظرات دارید. چیزی زیادی برای ادامه دادن وجود ندارد.
اگه همه ما _ایده‌ای_ برای یک محصول جدید(یا سرویس، یا کتاب و موارد مشابه) داریم، بهترین کاری که می‌توانیم انجام دهیم جمع آوری _نظرات_ در مورد کاربردی بودن و پتانسیل بازار آن ایده است. ایده‌ها فازی و انتزاعی هستند. نظرات ذهنی بوده و حتی بیشتر از ایده‌ها انتزاعی هستند. وقتی شما این دو را با هم ترکیب می‌کنید یک مجموعه بزرگ فازی از انتزاعات و نظرات دارید. چیزی زیادی برای ادامه دادن وجود ندارد.

نمونه‌های اولیه می‌توانند بجای ایده‌ها و نظرات به تست و ارزیابی پتانسیل بازار یک ایده جدید بصورت درست و عینی کمک کنند. اما در بسیاری از موارد، توسعه یک «نمونه اولیه مناسب» بسیار سخت، پرهزینه و زمانبر است. این مساله عادی است هفته‌ها، ماه‌ها یا سال‌ها زمان و صدها، هزاران و حتی میلیون‌ها دلار برای توسعه یک نمونه اولیه صرف شود. همچنین، نمونه‌های اولیه برای پاسخ به سوالاتی همانند «آیا می‌توانیم این را بسازیم؟» یا «این به همانگونه که مورد انتظار است عمل می‌کند» ساخته می‌شوند و تاکیدی بر «آیا بایستی این را اصلا بسازیم؟» یا «اگر این را بسازیم، آیا مردم آنرا می‌خرند و از آن استفاده میکنند؟» ندارند. اگر شما بتوانید با نمونه اولیه به دو سوال آخر جواب مثبت بدهید، دو سوال اول از درجه اهمیت کمی برخوردارند.
نمونه‌های اولیه می‌توانند بجای ایده‌ها و نظرات به تست و ارزیابی پتانسیل بازار یک ایده جدید بصورت درست و عینی کمک کنند. اما در بسیاری از موارد، توسعه یک «نمونه اولیه مناسب» بسیار سخت، پرهزینه و زمانبر است. این مساله عادی است که هفته‌ها، ماه‌ها یا سال‌ها زمان و صدها، هزاران و حتی میلیون‌ها دلار برای توسعه یک نمونه اولیه صرف شود. همچنین، نمونه‌های اولیه برای پاسخ به سوالاتی همانند «آیا می‌توانیم این را بسازیم؟» یا «این به همانگونه که مورد انتظار است عمل می‌کند» ساخته می‌شوند و تاکیدی بر «آیا بایستی این را اصلا بسازیم؟» یا «اگر این را بسازیم، آیا مردم آنرا می‌خرند و از آن استفاده میکنند؟» ندارند. اگر شما بتوانید با نمونه اولیه به دو سوال آخر جواب مثبت بدهید، دو سوال اول از درجه اهمیت کمی برخوردارند.

نمونه‌های اولی به شما کمک می‌کنند که زودتر شکست بخورید، اما این شکست به اندازه کافی سریع و کم هزینه نیست. هرچه بیشتر روی چیزی سرمایه گذاری کنید سختر می‌توانید از آن دست کشیده و قبول کنید که این چیز غلط است. وقتی شما یک «نمونه اولیه مناسب» داشته باشید، کمی بیشتر روی آن کار کردن و بیشتر روی آن سرمایه گذاری کردن اغوا کننده است: «اگر ما این ویژگی را اضافه کنیم، من مطمئنم مردم از آن استفاده خواهند کرد». نمونه‌های اولیه معمولا تبدیل به _محصولات اولیه_ (نمونه‌های اولیه‌ای که روی آنها زمان بیش از حدی گذاشته شده) می‌شوند و معمولا شما یک شکست سریع را تجربه می‌کنید.
نمونه‌های اولی به شما کمک می‌کنند که زودتر شکست بخورید، اما این شکست به اندازه کافی سریع و کم هزینه نیست. هرچه بیشتر روی چیزی سرمایه گذاری کنید سخت‌تر می‌توانید از آن دست کشیده و قبول کنید که این چیز غلط است. وقتی شما یک «نمونه اولیه مناسب» داشته باشید، کمی بیشتر روی آن کار کردن و بیشتر روی آن سرمایه گذاری کردن اغوا کننده است: «اگر ما این ویژگی را اضافه کنیم، من مطمئنم مردم از آن استفاده خواهند کرد». نمونه‌های اولیه معمولا تبدیل به _محصولات اولیه_ (نمونه‌های اولیه‌ای که روی آنها زمان بیش از حدی گذاشته شده) می‌شوند و معمولا شما یک شکست سریع را تجربه می‌کنید.

مرحل میانی بین ایده‌های انتزاعی و «نمونه‌‌ی اولیه مناسب» _پیش نمونه_ است. این پیش نمونه‌ها امکان جمع آوری اطلاعات ارزشمند مربوط به نحوه استفاده و بازار را برای شروع و یا عدم شروع یک ایده جدید را فراهم می‌کنند. این اطلاعات در پیش‌نمونه‌ها در کسری از هزینه نسبت به نمونه‌های اولیه بدست می‌آید : ساعت‌ها یا روزها بجای هفته‌ها یا ماه‌ها و چند پنی بجای چند دلار. پیش نمونه‌ها به شما کمک می‌کنند که به سرعت شکست خورده و سریع بهبود بیابید. این سریع شکست خوردن زمان، پول، انرژی و اشتیاق کافی برای کاوش ترفند‌ها و ایده‌های جدید در اختیار شما قرار می‌دهد، تا زمانی که ایده‌ای بیابید که به نظر موافق طبع مردم است، همان «_یک_ **چیز** _درست_» نادر و شگفت انگیز.

بسیاری از مواردی که در این کتاب می‌خوانید به نظر شما واضح می‌آید. اما قبل از عبور سریع از روی آنها، نگاهی به محصولات، سرویس‌ها، نرم‌افزارها، کتاب‌ها و ... اطراف خود انداخته که هرروز ارائه شده و خیلی زودهم شکست می‌خورند. دلیل شکست اکثر این محصولات بخاطر این نیست که افرادی که آنها را تولید کرده‌اند نادان، تنبل یا بی‌کفایت بوده‌اند. همچنین این شکست به دلیل کیفیت پایین ساخت محصولات و بازاریابی آنها نیست. این شکست بخاطر درست نبودن محصولی است که آنها کار را با آن شروع کرده‌اند.
بسیاری از مواردی که در این کتاب می‌خوانید به نظر شما واضح می‌آید. اما قبل از عبور سریع از روی آنها، نگاهی به محصولات، سرویس‌ها، نرم‌افزارها، کتاب‌ها و ... اطراف خود انداخته که هرروز ارائه شده و خیلی زود هم شکست می‌خورند. دلیل شکست اکثر این محصولات بخاطر این نیست که افرادی که آنها را تولید کرده‌اند نادان، تنبل یا بی‌کفایت بوده‌اند. همچنین این شکست به دلیل کیفیت پایین ساخت محصولات و بازاریابی آنها نیست. این شکست بخاطر درست نبودن محصولی است که آنها کار را با آن شروع کرده‌اند.

این شانس وجود دارد که شما به گذشته خود نگاه کرده و محصولاتی را که روی آن کار کرده‌اید بیابید تشخیص بدهید که با گذشت زمان معلوم شده است که آنها محصولات درستی نبوده‌اند. مگر اینکه شما به تازگی دوره کاری خود را آغاز کرده باشید. این دقیقا در مورد من صدق می‌کند. من شانس کار کردن روی محصولاتی را داشته ام که ماه‌ها کار را تبدیل به میلیونها(حتی میلیاردها)دلار کرده و همچنین روی محصولاتی که سالها کار و ده‌ها میلیون دلار را تبدیل به «خاکستر» کرده است.

Expand Down
Loading

0 comments on commit 84722f3

Please sign in to comment.